۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

برای تو و خویش


برای تو و خویش
چشمانی آرزو می‌كنم
كه چراغ‌ها و نشانه‌ها رادر ظلمات‌مان ببیند.

گوشی
كه صداها و شناسه‌ها رادر بیهوشی‌مان بشنود.

برای تو و خویش،
روحی
كه این همه را در خود گیرد و بپذیرد.

و زبانی
كه در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش بیرون كشد
و بگذارد از آن چیزها كه در بندمان كشیده است
سخن بگوییم.


مارگوت بیکل
ترجمه شاملو
*

هیچ نظری موجود نیست: